غزلغزل، تا این لحظه: 20 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

غزل کوچولو

فوت بابا بزرگ غزل

                            سلام به همه دوستان دوستای خوبم شرمنده روی همتونم که نتونستم بهتون سر بزنم وکامنتهاتون دیر تایید شد. متاسفانه بابابزرگ غزل به رحمت ایزدی پیوست و به همین علت نتونستم بهتون سر بزنم. از همتون عذر میخوام.                      ...
30 خرداد 1390

اخرین روز کلاس اول

دیروز اخرین روز کلاس اول غزل بود. خانم معلم برای بچه ها جشن الفبا گرفت که متاسفانه من دیر رسیدم ونتونستم عکس بگیرم. هدیه بچه ها هم عکسشون با لباس فارغ التحصیلی بود. همه بچه ها خوشحال بودند از اینکه کلاس اولو پشت سر گذاشتن وبرای کلاس دوم باید اماده شن. غزل تقریبا از همه بچه های کلاس شماره تلفن خونشونو گرفت که باهم در تماس باشن. (جالب اینه که همین رسیدیم خونه دو تا از دوستاش بهش تلفن زدن وانگار که ده سال بود هم دیگرو ندیده بودن.) موقع اومدن به خونه توی حیاط مدرسه غزل با چند تا از دوستای صمیمیش عکس انداخت اونم چه عکسهایی با سرو وضع اشفته انگار که از جنگ اومده بودن از بس شیطونی کرده بودن. اینم چند تا عکس یادگاری از غزل ودو...
11 خرداد 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به غزل کوچولو می باشد